دنباله دار تنهای من
این جا زمین ماست و سالها باید بروی تا زمین دیگری را دریابی و پس از آن آخرین جرم آشنا،پلوتون،همان که از گروه سیاره ها اخراجش کردند،تو بی مهری خورشید را تا عمق جانت احساس می کنی و تا چشم یاری ات می کند،پرده ی سیاه شب است و دیگر هیچ
در روزهای دبیرستان،شکلی به نام سهمی به تو آموخته می شود و تو همان قدر خوشحال می شوی که الفبا تو را شاد کرد و در کلاس های قبل از دانشگاه،هذلولی نیز حیات می یابد.در مکانیک تحلیلی هذلولی و سهمی نصف یک فصل را می گیرند و در دستگاه مختصات قطبی دارای معادله می شوند.دانشجویانی که از آسمان فقط ماه و خورشیدش را می شناسند برای امتحان پایانی یاد می گیرند که مدار دنباله دار می تواند بیضی،سهمی یا هذلولی باشد و درک نمی کنند که دنباله دار تنهای من پس از طی آن همه راه وقتی قرار است زمین را به مقصد نامعلومی ترک کند،چه حالی دارد
دنباله داری که سرنوشت تنهایی اش بر روی یک هذلولی رقم خورده است
صبا جان ناب نوشتی! تلفیقی از ریاضیات و احساس.
چاپشون کن ! حیفه!
من آپ کردم ۲ بار! حتمن سر بزن! منتظرم!
چه جالب و پیچیده !!
عالی بود
با من دوست میشی /؟؟؟؟؟؟؟؟ میای پیشم ؟
من تازه اومدم بلاگ اسکای
منتظرت هستم خانومی
ای کاش صدای تشویق هامو میشنیدی!
بسیار زیبا و رویایی! است.
بابا!ببین کی اینجاست!!!
صبا کولاکی!! زدی تو خال!بیشتر اینجا بیا!بابا حیفه این نوشته ها تو وبلاگ نره